• صفحه اصلی
  • >
  • گپ و گفت
  • >
  • افشین بختیار: بنگاه های اقتصادی بزرگ می توانند نقش مهمی در حمایت از عکاس ها و در اصل هنر عکاسی داشته باشند

افشین بختیار: بنگاه های اقتصادی بزرگ می توانند نقش مهمی در حمایت از عکاس ها و در اصل هنر عکاسی داشته باشند

گفت و گو با داور اولین جشنواره سالانه عکس میکا

افشین بختیار؛ عکاسی که با حرفه اش زندگی کرده است:
هیچ ادعایی در عکاسی ندارم

سمیرا جعفری- گیتی تصویر:  اینکه بیش از ۵۰ سال از عمر ۷۱ ساله ی خود را به عکاسی حرفه ای بپردازید و هزارن اسلاید در خانه به عنوان آرشیو نگهداری کنید و هنوز برای عکاسی به دنبال نگاتیو کمیاب و گران قیمت باشید، فقط و فقط نشان از عشقی است که به حرفه اتان دارید.
افشین بختیار عکاسی که به گفته ی خود از دوره ی دبستان عکاسی می کرده است سال ها به واسطه ی عشق به این حرفه و کشورش به جای جای ایران سفر کرده است و عکس های متعددی از نقاط مختلف کشور دارد.
وی متولد ١٣٢٩ منطقه ی امیریه ی تهران است. فارغ‌التحصیل رشته برق صنعتی از دانشگاه علم و صنعت و دارای درجه یک هنری ( دکترى عکاسى ). افشین بختیار حدود ۵٠ سال از عمر خود را صرف عکاسی از طبیعت، معماری، مردم، صنعتی وهوایی از ایران و میراث فرهنگی و آثار باستانی کرده است و نتیجه ی آن چاپ بیش از ٨٠ جلد کتاب نفیس ایران‌شناسی است.
وی که از سالِ ٨٩ عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت ایران و در ادامه عضو رسمی عکاس یونسکو در خاورمیانه شده است، داوری بیش از ٧٠ مسابقه و جشنواره ی عکاسی در ایران و خارج از ایران و تدریس در دانشگاه و آموزشگاه های متعدد را به عهده داشته است.
برپایى نمایشگاه‌های متعدد با موضوع طبیعت، معماری، مردمی در ایران و چند کشور دیگر از جمله انگلیس، قطر، سوریه، لبنان، اتریش، آلمان، کانادا، سوئد و.. از دیگر نتایج سال ها عکاسی افشین بختیار است.
به بهانه ی داوری اولین جشنواره سالانه عکس میکا گفت و گویی با افشین بختیار داشتیم. گفت و گویی که حاصل آن شنیدن صحبت های جالبی از زبان استاد درباره ی دغدغه های اش درعکاسی، تغییرات شرایط عکاسی در ایران و … بود.

 

 

شما رشته ی برق صنعتی خواندید، ورزش می کردید ولی در نهایت همه شما را به عنوان عکاس میشناختند، چه شد که عکاسی برایتان از همه چیز مهم تر شد؟
من از زمان دبستان و در ادامه و دبیرستان و دانشگاه عکاسی کرده ام.فقط و فقط عکاس گرفته ام. آن زمان که دونده ی خوبی هم بودم وقتی می خواستند معرفی ام کنند، می گفتند همان که عکاس است.
و به نظر می رسد بیشترین دغدغه ی شما در زمینه ی عکاسی، طبیعت و فرهنگ ایران است؟
بله. در این سال ها اکثر نقاط ایران را گشته ام و از طبیعت ایران؛ فرهنگ و مردم اش عکاسی کرده ام. البته در کنار این که برای دغدغه ی شخصی خودم عکاسی می کردم؛ برای گذران زندگی ام عکاسی تبلیغاتی هم کرده ام.
در این راه با اکثر مستندهایی که درباره ی ایران گردی بود همکاری کرده بودم و سفرنامه بزرگ ایران را با آقای اینانلو کار کرده ام. سال ها با ارگان های مختلف مثل آموزش و پروش وشرکت نفت و… کار کرده ام. البته نه به عنوان عکاس که استخدام شرکت ها یا ارگان ها باشم، بلکه با این شرط که عکس می گرفتم که هم برای خودم و هم برای پروژه های آن ها عکاسی کنم. به همین دلیل تعداد زیادی عکس از این پروژه ها دارم که حاصل آن حدود ۱۸ کتاب ایران شناسی است. آن موقع برای هر استان شاید حدود ۱۰۰ هزار اسلاید می گرفتم به همین دلیل در حال حاضر تعداد بالایی هم اسلاید دارم که شاید ۵ میلیون باشد.
خب قرار است با این آرشیو چه کار کنید؟
دراین دوران کرونا که به اجبار خانه نشین بودیم به اتفاق همسرم تعداد بالایی از این اسلایدها را فایل کردیم. ولی چون خیلی کار سختی بود نتوانستیم تمام کنیم. من تمام عکس هایی که گرفته ام برای دل ام بوده چون عاشق ایران هستم. برای همین وجود همین آرشیو برای ام دلگرمی است. حتی کلکسیونی هم از دوربین های متعدد دارم که برای ام بسیار ارزشمند است.
هنوز هم آنالوگ عکاسی می کنید؟
بله. ده سالی است که در کنار عکاسی دیجیتال، آنالوگ هم عکاسی می کنم. چون کار چاپ و ظهور آنالوگ را هم خودم انجام می دهم و فکر می کنم حس و حالی که در عکاسی آنالوگی وجود دارد در عکاسی دیجیتال نیست. به نوعی عکاسی آنالوگ تعلیق ایجاد می کند. کنجکاو هستی تا نتیجه ی کار خود را ببیند و شاید این کنجکاوی چندین هفته هم طول بکشد. به طور مثال وقتی در سفرعکاسی می کنید و شرایط چاپ نباشد باید مدت ها صبر کنید تا عکس هایی که گرفته اید را ببنید. من این حالت کنجکاوی را دوست دارم. در حالی که در عکاسی دیجیتال همان لحظه می توانیم حاصل کار را ببینیم. این مساله ارزش اش را دارد که حلقه ی عکسی که ۱۰۰۰ تومان خریداری می کردم را با الان ۶۵۰ هزار تومان تهیه کنم.
عکاسی با گوشی چه حس و حالی دارد. برای کسی که سال هاست آنالوگ کار می کند؟
خب قطعا به اندازه ی دوربین برای جذاب نیست. ولی تمام تلاش ام را می کنم وسواسی که در کار با دوربین آنالوگ و حرفه ای دارم را در عکاسی با گوشی هم داشته باشم.
کمی از شرایط متفاوت عکاسی در این سال ها با زمانی که شما وارد این حرفه شده بودید برایمان بگویید؟
چهل سال پیش که من عکاسی می کردم تعداد عکاس های ایران به ۱۰۰۰ نفر هم نمی رسید. انجمن های متعددی هم که امروزه وجود دارد؛ نبود. البته تمام عکاسانی که اولین شات خود را می زنند هم برای من قابل احترام هستند. ولی آن موقع عکاسی سخت و گران بود، به همین دلیل ارزش عکاسی خیلی بالاتر بود. الان فکر کنم بالای دو میلیون عکاس داریم. به طور مثال در حال حاضر برای عکاسی از مسجد جامع اصفهان باید مدت ها در صف انتظار باشیم. بعد هم که با تعداد بی رویه ای از عکاس ها که گاهی بدون رعایت حق دیگران احترام متقابل و اینکه در کادر یکدیگر بروند، روبرو می شویم. من شخصا هیچ ادعایی در عکاسی ندارم و هر بار برای عکاسی می روم انگار اولین روز است که عکاسی می کنم و اولین شات من است. حتی گاهی دوربین را مثل بیل در دستم می گیرم.(می خندد)ولی برخی تازه کارها هنوز اصول اولیه ی عکاسی را نمی دانند ولی درگیر پُزهای عکاسی هستند.
البته در حال حاضر عکاسان نخبه ای جوان هم زیاد داریم به خصوص در عکاسی دیجیتال که آثار خوبی از خود به جا گذاشته اند.

این روزها عکاسی نه تنها به واسطه ی ورود تکنولوژی های ابزاری بلکه با برنامه های ادیت عکس دست خوش تغییراتی شده است. چقدر خودتان را با این تغییرات همراه کرده اید؟
در زمینه استفاده از ابزار سعی کرده ام به روز باشم. ولی خب هستند کسانی که به کمک اپلیکیشن های متعدد تغییراتی در عکس ها ایجاد می کنند که خیلی با این کار موافق نیستم. به نظرم عکسی که ۹۰ درصد تغییر در آن حاصل شده باشد دیگر اثر آن عکاس نیست.‌ من همه ی ویژگی هایی که می خواهم در عکس ام داشته باشم را سر صحنه ایجاد می کنم. حتی اگر برای یک فریم عکس روزها و ماه ها در انتظار باشم. حتی برای یک عکس از تخت جمشید حدود ده سال به آن منطقه سفر کردم تا زمان خاصی که نور لازم را داشته باشد عکس را بگیرم.
در عکاسی آنالوگ که اصلا نمی توان چنین تغییراتی اعمال کرد؟
درسته. در این نوع عکاسی کوچکترین اشتباه در عدد دیافراگم عکس را خراب می کند و جای جبران نیست. شاید برای همین است که عکاسی آنالوگ هنوز هم ارزشمند است. من بعد از ۵۰ سال از صدای شاتر، عدد آن را متوجه می شوم. مثل نبض می ماند برای من…
از وجود شبکه های اجتماعی با قابلیت انتشار عکس های متعدد و تاثیر آن در این حوزه و نگاه مردم به این هنر بگویید؟
این روزها ایجاد شبکه های اجتماعی روی نگاه مردم در تصویر و سواد بصری تاثیرگذار است.اگر به شرکت هایی که دوربین وارد می کنند نگاهی بیاندازید خواهیم دید که مردم تا چه اندازه به این هنر روی آوردند و این حاصل زیاد عکس دیدن است.
 برای حمایت از عکاسان حرفه ای که به نوعی این کار منبع گذران زندگی آن هاست چه حمایت هایی باید صورت بگیرد؟
به نظرم ارگان های دولتی یا حتی بنگاه های اقتصادی بزرگ می توانند نقش مهمی در حمایت از عکاس ها و در اصل هنر عکاسی داشته باشند. به طور مثال تا به حال در کدام بانک یا حتی ارگانی دولتی عکسی متفاوت از عکاسان حرفه ای دیدید؟ عکسی که هم نشان دهنده ی هنر عکاس باشد و هم اگر نمایی از ایران باشد ترویج هنر و معماری ایران است. کاش هر ارگان دولتی و خصوصی در این زمینه فعالیتی داشته باشد که هم حمایت مالی برای عکاس باشد و هم اثری هنری را در معرض دید مردم بگذارند.
غیر از آرشیوی که از سال ها عکاسی از ایران در دست دارید چه اندوخته ی دیگری دارید که برای تان ارزشمند باشد؟‌
دوستان زیادی که در این سال ها پیدا کرده ام. من همیشه به اصول اخلاقی در عکاسی پایبند بوده ام. هیچ وقت بدون اجازه عکاسی نکرده ام به همین واسطه دوستان زیادی از تمام نقاط ایران دارم.چون هیچ وقت سعی نکردم ارتباط ام فقط برای عکاسی باشد. دوستی مان همیشه دوطرفه بوده و با بسیاری از دوستانم از سال های دور هنوز در ارتباط هستم.
تا جایی که در توان ام است دانسته هایم را در اختیار دیگران قرار می دهم و هیچ قت از این مساله ابایی نداشته ام. دوستان زیادی را در سفرها با خودم همراه کرده ام و جاهایی بکری که خودم پیش از این عکاسی کرده ام را به دوستان عکاس ام معرفی کرده ام.

 

فراخوان اولین جشنواره سالانه عکس میکا / جزیره کیش

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *