• صفحه اصلی
  • >
  • گپ و گفت
  • >
  • جاسم غضبانپور از سوء مدیریت های سازمان منطقه ی آزاد کیش می گوید: بارها با بی اخلاقی مدیران روبرو شده ام

جاسم غضبانپور از سوء مدیریت های سازمان منطقه ی آزاد کیش می گوید: بارها با بی اخلاقی مدیران روبرو شده ام

جاسم غضبانپور از سوء مدیریت های سازمان منطقه ی آزاد کیش می گوید:

                                        بارها با بی اخلاقی مدیران روبرو شده ام

سمیرا جعفری- گیتی تصویر : جاسم غضبان‌پور  را بسیاری به عنوان عکاس جنگ می شناسند. ولی بیش از هر چیز وی عکاس مستند اجتماعی است که مجموعه های چشمگیری هم از معماری, فرهنگ ایرانی و تصاویر هوایی از نقاط مختلف ایران به جای گذاشته است. غضبان‌پور از سال ۱۳۵۵ کار خود را با عکاسی مستند اجتماعی شروع و از همان ابتدا تلاش در ثبت اوضاع و احوال مردم زادگاهش کرد. او فعالیت خود را با عکاسی از وقایع انقلاب اسلامی ادامه داد و با آغاز جنگ، عکاسی از این رویداد مهم را آغاز کرد و تا امروز عکاسی از جنگ و آثار جنگ را رها نکرده است.

غضبان‌ پور در کنار داوری چندین مسابقه و جشنواره, نمایشگاه های متعددی را برگزار کرده است  و آثاری چون؛ کتاب “گزارش تصویری حلبچه”،‌ مجموعه کتاب های “جنگ تحمیلی” شش جلدی، “از آسمان ایران”( شامل عکس‌های هوایی)، “زندگی جدید کالبد قدیم” سه جلدی با موضوع معماری کهن و ارزشمند ایران، “خانه ایرانی”  و … از او به چاپ رسیده است.

هر چند تلخ  وسخت دلمان می خواست بیشتر از هر چیز جاسم غضبانپور از لحظه لحظه های عکاسی اش از جنگ برایمان بگوید. از خرمشهر, زادگاهش ؛ از زلزله ی رودبار؛ بم و… و از روزها و شب هایی که به عنوان عکاس در جای جای ایران عکاسی کرده است. ولی شنیدن بی مهری هایی که غضبانپور طی این سال ها با آن روبرو شده ما را بر آن داشت گفت و گویمان را  حول محور مشکلات ناشی از سوء مدیریتی ببریم که گریبانگیر بسیاری از حرفه ها و به خصوص عکاسی در ایران شده است. و قطعا در آینده گفت و گویی مفصل از روایت های غصبانپور خواهیم داشت؛ عکاس با  تجربه ای که در ثبت برهه ی مهمی از تاریخ ایران نقش چشمگیری داشته است.

 

پرتره جاسم غضبانپور در روزهای جنگ

 

با وجود حضور موثرتان در جنگ و ادامه ی این حضور تا به امروز خودتان را عکاس جنگ می دانید؟

شاید  اولین خمپاره ای که در خرمشهر و میدان راه آهن  خورد و با من و محل کارم در هلال احمر فاصله ی ۵۰-۶۰متری داشت  در ذهنم ام مانده  ولی این قرابت با جنگ من را صرفا عکااس جنگ نکرده است. حتی با وجود اینکه در حال حاضر که با شما صحبت می کنم مشغول عکاسی از بازمانده های جنگ هستم. چون هر زمان, حادثه در هر جای ایران رخ بدهد درآن حضور پیدا می کنم. برای همین  بیش ازاینکه خود را عکاس جنگ بدانم؛ در وهله ی اول عکاس مستند اجتماعی هستم.

پس هنوز به دنبال عکاسی از تبعات جنگ هستید؟

بله. هنوز هم در خرمشهر به دنبال بقایای جنگ هستم.

به نوعی دوره های مختلف خرمشهر را عکاسی کرده اید؟

بله.  خرمشهر را در سه مرحله عکاسی کرده ام. یکی دوره ی قبل از انقلاب, دوره ی دوم دوره ی انقلاب و شور و شوق مردم در آن روزه او دوره ی سوم هم مربوط به بعد از انقلاب و  جنگ است.

و مهمترین دوره بی شک می تواند دوره ی آغاز جنگ باشد که این شهر با تغییرات زیادی روبروشد؟

بله. من از سوم خرداد سال۱۳۶۱ که خرمشهر آزاد شد شروع به عکاسی صحنه های از خرمشهر کردم که قبلا عکاسی کرده بودم. و بعد از گذشت چهل سال هنوز هم این مجموعه ادامه دارد.

 

 

خرمشهری که بعد از جنگ خرابی های زیادی را به خود دید و حداقل در سفری که ۵ سال پیش به این شهر داشتم تغییری در راستای آبادانی آن صورت ندیدم. این وضعیت را نیز به تصویر کشیدید؟

خرمشهر زمانی با عنوان عروس ایران شناخته می شد, تا جایی که بسیاری از فیلم های ایرانی قبل از انقلاب در این منطقه فیلمبرداری شده است در حالی بعد از چهل سال خرمشهر به  حلبی شهر تبدیل شده است. مخروبه ای که وقتی باران می بارد؛ فاضلاب سنگین شهر بالا می زند  وارد خیابان ها می شود. باران هم که تمام می شود, فاضلاب در سطح خیابان ها می ماند؛ خشک و پودر می شود و مردم آن را استنشاق می کنند. این یکی از مشکلات شهر است. مردم خرمشهر مستاصل هستند؛ فقر بیداد می کند و هیچ کس به داد آنجا نمی رسد.

و تا جایی که در جریان هستیم؛ شما در این راستا فعالیتی هم داشته اید که به سرانجام نرسیده است.

بله. چند سال پیش انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس، سه گروه از عکاس ها را  به خرمشهر آوردند. عکاس های قدیمی که خرمشهر را قبل از جنگ دیده بودند با از دیدن شهر گریستند. یعنی شرایط بد خرمشهر تا این حد تاثیرگذار بود. بعد از آن, انجمن تصمیم گرفت مجموعه ی از عکس هایی که دراین سفر گرفته شده گردآوری و چاپ کند.  ولی در نهایت عکس ها به قدری تلخ بود که نمایش آن بین عموم امکان نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفتند این مجموعه را با عنوان “خرمشهر امروز” در راهروی مجلس شورای اسلامی  به نمایش بگذارند. زمان بازدید نمایندگان مجلس از این مجموعه, آقای باهنر بعد از دیدن چند عکس گفتند:” خرمشهر الان این طوری است؟” کسی که سال ها در مجلس به عنوان نماینده؛ قائم مقام حضور داشتند با لحنی نامناسب شروع به انتقاد از عکاس ها کردند که چرا هیچ نقطه ی مثبتی در آن شهر ندیدید؟ و این ها دروغ است.

این سوء مدیریت ظاهرا بارها گریبانگیر شما و دوستان عکاس زیادی شده است؟

بله و می توان گفت اکثر مشکلاتی که به لحاظ مالی با آن برخورد کرده ام؛ مربوط به مدیریت سازمان منطقه ای آزاد کیش بود.

از چه سالی همکاری تان در جزیره را آغاز کردید؟

شروع کار من درجزیره ی کیش مربوط به سال ۶۸ می شود. اولین پروژه ؛ مجموعه ای از محصولات جزیره ی کیش در نمایشگاه بین المللی بود. پروژه ای مفصل که بعد از تحویل عکس، حق الزحمه مان را نتوانستیم بگیریم. نه تنها پولی ندادند بعد از چندین بار مراجعه؛ با بی اخلاقی مسئولین هم روبرو شدیم تا جایی به نگهبان سپردند که به ساختمان سازمان راهمان هم ندهند.

سال ۷۰ هم با واسطه ی دوستی؛ برای عکاسی فضای سبز جزیره دعوت به کار شدم و بعد از یک هفته عکاسی و تحویل عکس ها باز هم با مشکل تسویه حساب روبرو شدیم.

در زمان مدیریت قبل هم, روابط عمومی سازمان منطقه آزاد, برای چاپ کتابی با موضوع جزیره از من دعوت کرد که من باز هم به واسطه ی دوستی که داشتم این دعوت را قبول کردم. برای این پروژه هم عکاسی کردم و ماکت کتابی طراحی کردم که در نهایت این پروژه هم هیچ دستاورد مالی برای من به همراه نداشت و فقط ماکت کتاب را به سختی پس گرفتم.

 

 

به نظر می رسد این پروژه های ناتمام مالی شما از جزیره همچنان ادامه دارد؟

بله. سوم خرداد سال ۹۹ که اوایل کرونا هم بود, قرار شد نمایشگاهی از خرمشهر در جزیره برگزار کنیم. من طی ۲۴ ساعت به کمک دوستانم نمایشگاهی  در جزیره ترتیب دادیم که برای خود من بسیار جذاب بود. بیش از ۱۰۰ عکس در این نمایشگاه با قطع های مختلف  به نمایش گذاشتیم. حتی  از زمانی  که سفارش داده شد تا زمان چاپ و قاب عکس ها و ارسال آن ۲۴ ساعت هم نشد. حتی خودم یک روزقبل از شروع نمایشگاه به جزیره آمدم تا پیگیر روند کار باشم. در حین ورود به گالری با عکس هایی وسط سالن  مواجه شدم و مسولین محترمی که  دست در جیب مشغول امر و نهی بودند. به همین دلیل شخصا شروع به انجام کارها کردم. یعنی در نهایت از عکاسی, چاپ, انتقال عکس ها و نصب را خودم انجام دادم به امید که هم دستاورد فرهنگی و هم مالی داشته باشد. خوشبختانه نمایشگاه  هم با استقبال بالایی روبرو شد. فیلمی از این نمایشگاه در صفحه ی اینستاگرام به اشتراک گذاشتم که کمتر از یک هفته, بیش از ۱۲ هزار نفر پسندیدند و درخواست ارسال عکس های بیشتر داشتند. ولی در نهایت آنقدر از مدیران به دلیل رفتار غیراخلاقی شان دلخور شدم که تمام عکس ها و این فیلم را از صفحه ام پاک کردم.

بعد از مدتی هم  با وساطت مسئول موزه ی هنرهای  معاصر، معاونت هنری وزارت ارشاد، معاون آقای حسینی  وزیر سابق وزارت ارشاد؛ شخصی  را از موزه ی هنرهای معاصر به جزیره ی کیش فرستادند عکس ها را بسته بندی کند که با ماشین برای ام بفرستند.

هزینه چاپ و ارسال عکس های این نمایشگاه هم با خود شما بود؟

بخشی از هزینه ی چاپ را مستقیما به لابراتوآر آریا دادند. چرا که این لابراتوار سابقه ی سازمان منطقه ی آزاد کیش را داشت وعکس ها را بعد به تسویه حساب مالی ارسال کرد. .تعداد کمی از عکس ها در اختیار لابراتوار آریا بود و بقیه ی عکس ها را  شخصا با هزینه ی خودم چاپ کرده بودم. آن هم با بهترین متریال که اگر در حاضر بخواهیم چاپ کنیم, هزینه ی هر کدام بیش از ۲۰ میلیون تومان می رسد. حتی راننده ای که  مسئول تحویل عکس ها در تهران بود، چندین ساعت منتظر بود پول خود را بگیرد بعد عکس ها را تحویل دهد.

 

 

و ماجرای مالی شما به کجا رسید؟

از آن روز تا به الان مسئولین مربوط در سازمان منطقه ی آزاد کیش نه تسویه حساب مالی با من کرده اند ؛ نه پاسخ تلفن ها را می دهند.

حتی یکی از مسولین حال حاضر شماره حساب از من خواستند و پنج میلیون تومان  در ازای صد عکس که هر کدام فقط ۲۰ میلیون در حال حاضر هزینه ی چاپ اش است به حساب ام واریز کرد که  بعد از مدتی آقای تماس گرفتند که این پول اشتباهی به حساب شما واریز شده است, و به حساب من واریز کنید.

چندی پیش هم مجدد با آقای پورعلی تماس گرفتم که پاسخگو نبودند و پیامی فرستاند که با من تماس خواهند گرفت ولی هنوزهیچ خبری نشده است.

در ادامه هم؛ محرم امسال  به درخواست آقای دوست قرین برای داوری جشنواره عکاسی حضور پیدا کردم که تا به امروز هزینه ی داوری  هیچ یک از اعضاء هیئت داوری پرداخت نشده است. در ازای آن چند وقت پیش لوحی تقدیری با امضاء آقای سعید پورعلی برای من ارسال شد که از حضورم تشکر شده بود و میخواهم این لوح را آتش بزنم. متاسفانه این رفتار را با بسیاری از عکاس ها و هنرمندان سرشناس کرده اند. عکس ها گرفته اند و در نهایت نه پولی داده اند و نه جوابگو هستند.

 

 

تغییر مدیریت ها هیچ تغییری در روند سفارش های کاری سازمان منطقه آزاد کیش نداشت؟

هیچ تغییری نکرده است نه تنها پاسخگوی ضررهای مالی دوره ی مدیریت قبلی نیستند؛ بلکه خودشان به بدترین شکل برخورد کرده اند.

و سوالی که به ذهن می رسد؛ این است که چطور بعد از چندین تجربه باز هم به همکاری با ادامه دادید؟

بسیاری از این پروژه ها به دعوت دوستان ام بود به همین دلیل نتوانستم پاسخ منفی بدهم.  چند وقت پیش  هم یکی از دوستان از من برای شرکت در کارگاه آموزشی عکاسی  تماس گرفتند که علی رغم میل باطنی ام قبول نکردم. شخصا هم جزیره  و هم کسانی که در این منطقه عکاسی می کنند را دوست دارم ولی  به دلیل ضررهای مالی زیادی که از سازمان منطقه ی آزاد کیش به من تحمیل شده است مجبور شدم برای اولین با به درخواست دوستانم جواب منفی بدهم.

و در نهایت با همه این بی مهری ها از حرفه ناامید نشده اید؟

خیر. با وجود تمام این ناملایمتی ها هیچ گاه از حرفه ای که انتخاب کرده ام ناامید نشده ام و معتقدم اگر دوباره متولد شوم عکاسی را انتخاب کنم. ولی بعد از این همه سال عکاسی یادگرفته ام به راحتی به برخی از درخواست ها نه بگویم. حداقل کمتر به لحاظ روحی اذیت می شوم و احتمال سکته کردن ام را کاهش می دهم.

نمایشگاه عکس جنگ خرمشهر در کیش تاریخ :‌ ۰۴-۰۳-۱۳۹۹  عکاس : حسین تهوّری

مدیران و نهاد ها و اشخاص نامبرده در این مصاحبه مجاز به ارسال نظر و مطالب خود هستند و رسانه گیتی تصویر نسبت به انتشار آن اقدام خواهد کرد.

پایان /

 

 

 

 

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *