گزارشی درباره زندگی و هنر سیف‌الله صمدیان به مناسبت زادروزش

مردی‌که بدون دوربین هم عکس می‌گیرد

مریم آموسا 

همه کسانی که جان‌شان با هنر تصویر گره خورده است، نام سیف‌الله صمدیان برای‌شان آشناست. او چهار دهه است که حضور جدی و پررنگی در جامعه عکاسی ایران دارد و بسیاری از عکاسان امروز یا شاگرد مستقیم او بوده‌اند یا شاگرد شاگردان او. صمدیان با روحیه اجتماعی و انعطاف‌پذیر و تیزهوشی‌اش، سال‌هاست که یک‌تنه توانسته  مهم‌ترین رویداد عکاسی ایران، جشن تصویر سال را راه‌اندازی کند و به مرور به شاخ و برگ این رویداد مستقل بیفزاید. صمدیان در عرصه سینما نیز حضور جدی و پررنگی داشته است؛ او تاکنون افتخارات و جوایز بسیاری از جمله جایزه World Press Photo (مسابقه عکس‌های مطبوعاتی جهان) سال ۱۹۹۰ میلادی و جایزه «یوزپلنگ طلایی» بهترین فیلم کوتاه، برای فیلم «پنج داستان کوتاه» در دومین جشنواره بین‌المللی فیلم تاشکند را کسب کرده است. صمدیان تصویربرداری ۳ فیلم از عباس کیارستمی: ‌ای بی‌سی آفریقا، جاده‌ها و پنج را در کارنامه هنری خود دارد. تنی چند از عکاسانی که در کارشان به نوعی از آموزه‌های او بهره گرفته‌اند، به بهانه زادروز او،  از او گفتند.

 

مفصل  میان پیشکسوت‌ها  و  نسل  جوان
سعید فلاح‌فر گفت: ۸ بهمن امسال، سیف‌الله صمدیان ۶۸ سالگی را پشت سر گذاشت. نه به قیافه‌اش می‌خورد، نه به خنده‌هایش و نه به شور و حالش. بیشتر جوانی پخته است تا میانسالی که فقط دوست هم‌پالکی‌های خودش باشد. هر جا چهار تا جوان عاشق عکاسی دور هم باشند، ممکن است سر و کله‌اش پیدا شود. ما که جوان بودیم صدایش می‌کردیم استاد صمدیان. الان جرات پیدا کرده‌ایم و می‌گوییم رفیق. خودش سر رفاقت را باز می‌کند. جوان‌ها صدایش می‌زنند عمو سیف‌الله.
این منتقد هنری افزود: صمدیان مفصل نسل جوان و پیشکسوت‌هاست. برای همین حرفش خیلی حرف است. آدم را دلگرم می‌کند. حالا می‌خواهید اسمش را بگذارید عکاس یا فیلمساز، فرقی ندارد. جمع که می‌شویم، گوشی تلفن همراهش را که درمی‌آورد، برای سلفی، سه‌چهار نسل عکاسی دورش حلقه می‌زنند تا به لنز گوشی نگاه کنند. معمولا هم یک چیزی می‌گوید که همه دسته‌جمعی لبخند بزنند. مگر از یک استاد چقدر باید انتظار داشت؟ این سهم بزرگی است که کمتر کسی آن را با کیفیت صمدیان ادا کرده است.
به گفته این منتقد هنری، بزرگ‌ترین عیب صمدیان این است که دوست ندارد کسی از او دلخور باشد. خیلی‌ها بدون دوربین عکاسی دیگر عکاس نیستند  اما صمدیان اگر دوربین هم نباشد، خوب بلد است عکاس باشد. راستش پیش خودمان بماند؛ عکاسی هزار تا فوت و فن دارد. یکی از آن هزار تا دوربین عکاسی است. صمدیان از آن معدود عکاس‎هایی است که بقیه آن فوت‌وفن‌ها را هم بلد است.

سمبل انرژی بی‌پایان
سیامک زمردی ضمن تبریک تولد سیف‌الله صمدیان گفت: امیدوارم سال‌های سال سایه سیف‌الله صمدیان روی سر جامعه عکاسی ایران بماند. من با سیف‌الله صمدیان حدود ۳۰ سال پیش به واسطه مجله تصویر آشنا شدم و بعدها در جشنواره تئاتر فجر چون او همواره یکی از داوران این رویداد بود دوستی میان ما شکل گرفت و تا به امروز این دوستی تداوم داشته است و من به این آشنایی و دوستی افتخار می‌کنم. او با بیان این مطلب که صمدیان برای او سمبل انرژی بی‌پایان است، گفت: صمدیان از نگاه کسانی که او را می‌شناسند، سمبل انرژی بی‌پایان است. او انسان بسیار پویایی است و با تمام ویژگی‌های خوبی که دارد، می‌تواند سرمشق نه تنها جامعه هنرهای تجسمی  بلکه جامعه هنری باشد.
این عکاس برجسته تئاتر ادامه داد: بدون اغراق باید بگویم صمدیان تنها کسی است که می‌تواند جامعه عکاسی را با همه تفکرات و تصورات متفاوت‌شان دور هم جمع کند. هیچ‌کدام از رویداد‌های عکاسی و حتی هنرهای تجسمی ایران نتوانسته‌اند همچون جشن تصویر سال منسجم و با قدرت در گذر زمان برگزار شوند و صمدیان یک‌تنه بدون هیچ حمایت دولتی توانسته است جشن تصویر سال را زنده، پویا و سرپا نگاه دارد. او افزود: واقعا صمدیان در حوزه هنرهای تجسمی آدم بسیار مهمی است و با برگزاری تصویر سال تنها به عکاسی بها نداده است، در تصویر سال به هر آنچه که به نوعی با هنرهای تجسمی در ارتباط است بها داده است و بخش سینمای مستند نیز یکی از بخش‌های مهم این رویداد است. امروزه بسیاری از فیلمسازانی که در عرصه سینمای داستانی حرفی برای گفتن دارند به نوعی ربطی به تصویر سال داشته‌اند. مثلا سعید روستایی از فیلمسازان زیر ۲۵ سالی بود که در تصویر سال کشف و برگزیده این رویداد شد. زمردی با اشاره به روحیه صمدیان برای کشف چهره‌های جدید گفت: صمدیان با برگزاری تصویر سال و تداوم برگزاری این رویداد توانست استعدادهای خوبی را که در جای جای ایران دیده نشده بودند کشف کند و به آنها فرصت دیده شدن بدهد. او همچنین با اختصاص بخشی از این رویداد به عکس‌های چهره‌ها و تئاتر و سینما فرصتی را فراهم کرد که عکاسان تئاتر نیز عکس‌های‌شان در این رویداد دیواری برای نمایش پیدا کنند و از نگاه مخاطبان این رویداد پنهان نمانند. این عکاس ادامه داد: جامعه عکاسی ایران وامدار سیف‌الله صمدیان هستند. او در برگزاری و اجرای کار تیمی بسیار قدرتمند است و به نظرم کسانی که با او همکاری می‌کنند از شانس بزرگی برخوردار هستند. من همواره صمدیان را معلم و راهنمای خود می‌دانم و واقعا از او در عرصه زندگی و کار آموخته‌ام. صمدیان هرکجا که باشد، انرژی خود را جاری و ساری و زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا همه در فضای رفاقتی کار را پیش ببرند. عمرش دراز باد.

 مردِ کارستانِ  «تصویر سال»
حسن غفاری درباره زمینه آشنایی خود با سیف‌الله صمدیان گفت: در سال ۱۳۶۹ از یاسوج در اردوی دانش‌آموزی سراسری که در اصفهان برگزار می‌شد، شرکت کرده بودم. من یکی از دانش‌آموزانی بودم که عکس‌هایم به بخش رقابتی راه پیدا کرده بود و در این اردودو مربی برای ما انتخاب کرده بودند تا به ما تکنیک‌های عکاسی را یاد بدهد، یکی از این مربی‌ها سیف‌الله صمدیان بود، جوانی با قدی کشیده و موهای شلال و چهره‌ای بسیار شیک و استوار. همراه او به حاشیه زاینده رود، سی و سه پل رفتیم. آن روزگار زاینده‌رود پرنشاط بود و مردم در حاشیه آن با لب‌های خندان سرخوش بودند و مرغابی‌ها در آب شنا می‌کردند و صمدیان در این اردو به ما کمک کرد تا این زیبایی‌ها را از زوایای مختلف ببینیم و ثبت کنیم.
او افزود: از سال ۱۳۷۱ که در دانشکده هنر در رشته عکاسی پذیرفته شدم؛ دیگر همواره به صورت مستقیم و غیر مستقیم با صمدیان در ارتباط بودم. تا پیش از ورود به دانشگاه عکس‌های صمدیان را در مطبوعات دنبال می‌کردم اما در دانشکده فرصتی فراهم شد تا به صورت مستمر سر کلاس‌های او بنشینم. در دانشگاه تردید داشتم که واحدهای عکاسی را با کاوه گلستان بگذرانم یا با سیف‌الله صمدیان در نهایت واحدها را با کاوه گلستان گرفتم اما در هر دو کلاس شرکت کردم.
غفاری ادامه داد: هم کاوه گلستان و هم صمدیان بخشی از کلاس‌های‌شان را در دفتر شخصی‌شان برگزار می‌کردند. کلاس‌های صمدیان که در دفتر مجله تصویر برگزار می‌شد، بسیار پربار بود. صمدیان در دفتر مجله میز شیشه‌ای بزرگی دارد که زیر شیشه این میز مجموعه‌ای از عکس‌های عکاسان بزرگ تاریخ عکاسی را قرار داده است. به نظرم بخش عمده عکاسان ایران با این میز عکس دارند.
او ادامه داد: صمدیان یک انسان بسیار توانمند است و با روح بزرگی که دارد توانسته بر عکاسی ایران تاثیر بگذارد و با برگزاری جشن تصویر سال یک تنه بر عکاسی مستند ایران تاثیر گذاشته است. رقابتی بودن این رویداد، باعث تقویت روحیه رقابت میان جامعه عکاسی ایران شده است. البته او در این رویداد فرصتی برای دیده شدن و رقابت در سایر رشته‌های هنرهای تجسمی نیز به وجود آورده است. این رویداد و خود صمدیان و تیمش آن قدر توانمند هستند که می‌توانند تصویر سال را به صورت بین‌المللی برگزار کنند. اما بخش دولتی با همه توانش از برگزاری دوسالانه‌ها باز مانده است.
این عکاس ادامه داد: یکی از مهم‌ترین خدمت‌هایی که صمدیان به جامعه عکاسی و پژ‍وهشگران کرده است، گردآوری بانک بزرگی از عکس‌های عکاسان ایرانی از جای جای کشور است و به همین واسطه در آینده هر کسی که بخواهد درباره مقطعی از تاریخ، فرهنگ و زیست ایرانی‌ها تحقیق کند، سر و کارش به گنجینه عکس‌هایی تصویر سال خواهد افتاد.
غفاری با اشاره به محدودیت‌هایی که جامعه عکاسی برای ورود به برخی مناطق با دوربین با آن مواجه هستند گفت: صمدیان با راه‌اندازی بخش عکس‌های موباییلی این خلأ را نیز پر کرده است و به همین واسطه عکس‌هایی که در مقاطع تاریخی مهم ایران به وسیله تلفن همراه ثبت شده‌اند.

تلاش‌های ستودنی برای استقلال  «تصویر سال»
ساتیار امامی گفت: در جامعه عکاسی ایران سه عکاس پرانرژی و از خود گذشته داریم؛ کاوه گلستان، بهمن جلالی و سیف‌الله صمدیان. این سه نفر حاضر بودند که از خودگذشتگی کنند دیده نشوند اما به حرفه‌شان هویت بدهند. من شانس این را داشتم که شاگرد بهمن جلالی باشم و در کار از کاوه گلستان و سیف‌الله صمدیان بیاموزم.
او صمدیان را حلقه وصل نسل‌های مختلف عکاسی با هم است، گفت: صمدیان مثل آهنرباست، می‌تواند همه آدم‌ها را با هر عقیده و سلیقه‌ای دور خودش جمع کند. او از این ویژگی به خوبی در برگزاری جشن تصویر سال بهره گرفته است و در تصویر سال شاهد حضور عکاسانی از نسل‌ها و سلیقه‌های مختلف هستیم.
این عکاس مطبوعاتی در زمینه آشنایی‌اش با سیف‌الله صمدیان گفت: من صمدیان را از سال ۱۳۷۱ و از جشنواره سینمای جوان می‌شناسم. در آن دوران جوان شهرستانی ۱۸ و ۱۹ ساله بودم و هنوز به دانشگاه راه نیافته بودم. پس از ورود به دانشگاه در همان روز نخست دانشگاه اتفاق جالبی برایم افتاد. در همان روز نخست زمانی که استاد از ما خواست تا خودمان را معرفی کنیم صندلی کناری من پسری نشسته بود که نامش سهند صمدیان بود به او نگاهی کردم و گفتم تو پسر سیف‌الله صمدیان هستی؟ گفت بله. به او گفتم پدر تو خودش یک‌تنه دانشگاه است تو چرا به دانشگاه آمدی. شاید همین حرف من بعدها باعث شد تا سهند درسش را نیمه‌کاره رها کند. اما دوستی با سهند زمینه آشنایی نزدیک من با صمدیان را به وجود آورد.
او افزود: صمدیان در مقطع مهمی از تاریخ دبیر عکس خبرگزاری ایرنا بود و در مقطعی نیز در ستاد تبلیغات جنگ فعالیت می‌کرد و فعالیت او در این دو حوزه زمینه‌ای را فراهم کرده است تا در گردآوری مجموعه عکس‌های دفاع مقدس و انتشار آنها در قالب کتاب سهم بسزایی داشته باشد.
امامی ادامه داد: با اینکه صمدیان سال‌هاست که از عکاسی خبری فاصله گرفته است اما تاثیر او روی عکاسی مستند ایران غیر قابل انکار است. او همیشه دست به دوربین است، حتی اگر دوربین همراهش نباشد با گوشی مشغول عکس گرفتن است. در تصویر سال هم این امکان را به وجود آورده تا عکس‌هایی که شاید امکان ثبت‌شان با دوربین عکاسی به دلیل محدودیت‌ها موجود وجود نداشته باشد گردآوری شوند و برگزیده این عکس‌ها به نمایش دربیایند.
به گفته امامی؛ بخش دولتی با تمام بودجه و حمایتی که در اختیار دارد، هرگز نتوانسته رویداد مهمی را در عرصه تجسمی به سرانجام برساند و شاهد تداوم برگزاری آن رویداد باشیم اما صمدیان یک‌تنه جور بخش دولتی را در بخش تجسمی کشیده است. امامی افزود: صحبت کردن درباره خود صمدیان بسیار دشوار است هرچه درباره او و نقشش در اعتلای عکاسی مستند بگوییم، کم گفته‌ایم. تمام سلول‌های صمدیان از پیکسل، تصویر و ویدیو تشکیل شده است. هر جا که اسم صمدیان بیاید؛ نام او با تصویر گره خورده است. او شخصیت و ویژگی دارد که در تمام این سال‌ها اجازه نداده است سازمان یا نهادی نگاهش در عکاسی را به او تحمیل کند. او انسان بسیار پرکار و پیگیری است و هرجا که باشد تلاش می‌کند تاثیرگذار باشد.

پر کردن خلأ تصویری برهه‌ای از تاریخ معاصر
میلاد بهشتی، عکاس خبری نیز درباره صمدیان گفت: برای عکاسان هم نسل من نام صمدیان با جشنواره مختلف عکاسی گره خورده است. او همواره در برگزاری رویدادهای مهم عکاسی سهم دارد و حضور او موجب می‌شود تا خون تازه‌ای به جشنواره‌ها دویده شود. متاسفانه در بسیاری از جشنواره‌ها ممیزی‌ها آن‌قدر سفت و سخت است که خیلی از عکس‌ها حتی به این رویداد نمی‌تواند راه یابند اما صمدیان در تصویر سال تا جایی که توانسته با این ممیزی‌ها مبارزه و تلاش کرده تصویر سال همواره مستقل و تاثیرگذار بماند. او افزود: نقش صمدیان در گردآوری مجموعه عکس‌هایی از جای جای ایران انکارناپذیر است و آرشیو او بی‌شک بخشی از خلأ تصویری ما را در در چند دهه اخیر پر می‌کند.

نگاه فراجناحی
مجید سعیدی گفت: من با سیف‌الله صمدیان ۳۵ سال پیش آشنا شدم. آن زمان من تازه عکاسی را شروع کرده بودم و ضمن این یکی از شرکت‌کنندگان جشنواره عکاسی بودم در برگزاری هم کمک می‌کردم. یادم می‌آید روزی که قرار بود عکس‌ها داوری شوند من به همراه تعدادی از کادر اجرایی بیرون سالن داوری ایستاده بودیم. صمدیان در سالن را باز کرد و آمد بیرون رو کرد به من و گفت تو هم در این جشنواره عکس داری، گفتم بله. گفت عکست  چیست؟ درباره عکسم کمی توضیح دادم. روی شانه‌ام زد و گفت برو خوش باش تو هم جایزه گرفتی و من در آن جشنواره اولین جایزه عکاسی‌ام را از دست سیف‌الله صمدیان گرفتم.
او افزود: وقتی کسی در عرصه‌ای در مقاطع مختلف کار می‌کند و پیشرفت می‌کند و خودش صاحب دیدگاه و سلیقه می‌شود کم‌کم از تعداد کسانی که در آن عرصه به کار و اهمیت آنها باور دارد کم می‌شود. برای من هم این اتفاق افتاده و امروز که خودم نیز عکاس صاحب نظری هستم همچنان صمدیان را در شمار بهترین و مهم‌ترین عکاسان ایران می‌دانم.
سعیدی که تاکنون جوایز متعددی در عرصه عکاسی دریافت کرده است با اشاره به سابقه همکاری‌اش با صمدیان در جشن تصویر سال گفت: شاید من قدیمی‌ترین کسی باشم که در برگزاری تصویر سال بدون هیچ چشمداشتی همکاری کرده‌ام و از نخستین دوره‌ای که این رویداد برگزار می‌شود، همراه او بوده‌ام و در تمام این سال‌ها از او بسیار آموخته‌ام. سعیدی ادامه داد: صمدیان نگاه خاص و ویژه‌ای در عکاسی دارد اما متاسفانه آنقدر درگیر جشنواره‌ها و کارهای دیگرش در عرصه سینما است که فرصت نمی‌کند عکاسی کند اما راش‌هایی که از فیلم‌ها برای خودش می‌گیرد، دیدنی است. صمدیان ویژگی دیگری دارد که هرگز وارد هیچ بازی سیاسی نشده است و همین موجب شده تا همیشه در همه عرصه‌ها نگاه فراجناحی داشته باشد و دفترش میزبان عکاسانی از همه جناح‌ها باشد. من به عنوان عکاس حاضر نیستم که با خیلی از این عکاسان حتی سلام و علیک کنم اما صمدیان با روی گشاده آنها را می‌پذیرد و در عکاسی به آنها کمک می‌کند.

اعتماد به نفس عکاسان را دو چندان کرده
مهدی قاسمی با اشاره به آشنایی‌اش با سیف‌الله صمدیان گفت: نخستین‌بار سیف‌الله صمدیان را در سال ۱۳۷۵ و در پشت صحنه فیلم ابر و آفتاب در گرگان دیدم. آن زمان من به همراه تعدادی از هم‌نسلانم فعالیت تیم فیلمبرداری ابر و آفتاب را دنبال می‌کردیم. او با روی گشاده با ما مواجه شد و همان جا با ما به گونه‌ای برخورد کرد که من هر وقت که به تهران می‌آمدم، می‌توانستم به دفترش بروم و تمام عکس‌هایی که گرفته بودم را به او نشان بدهم و او درباره تک‌تک عکس‌هایم صحبت می‌کرد و راهنمایی‌ام می‌کرد. از آن زمان تاکنون ۲۶ سال می‌گذرد و همواره در دفترش به روی همه عکاسان باز است.
او افزود: متاسفانه در شهرستان‌ها فرصت و امکان دیده شدن آماتورها نیست اما صمدیان با برگزاری تصویر سال توانسته بخش عمده خلیی که در عکاسی شاهدش بودیم را برطرف کند. در این رویداد عکاسانی از جای جای ایران شرکت می‌کنند و با راهیابی عکس‌هایش به این رویداد اعتماد به نفس‌شان بالا می‌رود و می‌توانند خودشان را پیدا کنند. این عکاس خبری که جوایز متعددی را هم از آن خود کرده در پایان سخنانش گفت: صمدیان انسان تاثیرگذاری است او نه تنها بر زندگی حرفه‌ای من و هم‌نسلانم تاثیر گذاشته است بلکه تاثیر او را در زندگی شخصی‌مان نیز می‌توان دید. او با اینکه ۶۷ بهار از عمرش گذشته است اما روحیه نوجو و جوانی دارد و با همین روحیه و انرژی کارهایش را پیش می‌برد.


…در آغاز «عکس» بود

سیف‌اله صمدیان

…به انسان غارنشین می‌گویم: می‌بینم از «نگاه کردن» به «دیدن» رسیده‌ای، این یعنی «عکاسی». می‌پرسد: عکاسی دیگر چیست؟ جواب می‌دهم: همان حسی که با چشم‌هایت شکار کرده‌ای، البته اگر بتوانی یکجوری آن را حفظ کنی. حرفم تمام نشده از روی زمین تکه زغالی برمی‌دارد و می‌رود توی غار و شروع می‌کند به «نقاشی». چه فریبی! اینکه شد فقط یک «نقش» خالی! مگر می‌شود همه آنچه را که من و او با هم دیده‌ایم، با این خط‌ها و رنگ‌های بی‌روح دوباره دید؟ او را در لذت این «تجسم» و نقش آن بر دیوار رها می‌کنم و از غار بیرون می‌آیم. از پشت سر که نگاهش می‌کنم، شیر گرسنه‌ای را می‌ماند که به مورچه‌ای قناعت کرده است!
سال ۱۵۰۳ میلادی به  کارگاه نقاشی داوینچی
در فاصله کوتاهی که «لئوناردو» از اتاق بیرون می‌رود، خودم را به «مونالیزا می‌رسانم و در گوشش می‌گویم: این دیگر فقط «نقش» تو نیست، «نفس» تو را هم در آن حبس کرده‌اند!…
یک روز تابستانی در سال ۱۸۲۷ – پاریس
«نیسفور نیپس» می‌گوید: اگر چند دقیقه دیگر صبر کنی آن شیروانی و خانه کبوتر را که می‌بینی، روی این ورقه مسی «منعکس» خواهم کرد و اولین عکس تاریخ متولد خواهد شد. می‌گویم: مبارک‌مان باشد ولی کار تو دست‌کمی از آن نقش‌گر غارنشین ندارد. آیینه تو هم فقط ظاهر اشیا را نشان می‌دهد.
سال ۱۹۵۴ – یک میدان مین در هندوچین
«رابرت کاپا» را می‌بینم که پشت سر سربازان با دوربین لایکایش آخرین عکس زندگی‌اش را می‌گیرد و به طرف تپه سمت راست خود راه می‌افتد.
داد می‌زنم: رابرت! مواظب باش، آن بالا نرو! من خبر دارم. آنجا یک مین…
ولی گویی فریادم در توفان درون او گم می‌شود… و آن صدای لعنتی…
دوربین کاپا توی دست‌های من می‌افتد و قطره‌های خون روی پلک‌هایم…
سال ۱۹۹۴ – آتلیه عکاسی آودون
ریچارد، کت پدر سرطانی‌‌اش را می‌پوشاند و او را برای چندمین‌بار جلوی دوربین قرار می‌دهد. می‌گویم: از جان این پیرمرد چه می‌خواهی؟ به پس‌زمینه سفید اشاره می‌کند و می‌گوید: «خلوص روحش را.»
سال ۱۹۸۹ – معادن طلای برزیل
کارگری سراپا گل‌آلود با کیسه‌ای از خاک طلا بر دوش، از آخرین پله‌ها بالا می‌آید. می‌خواهم دستم را دراز کرده و کمکش کنم که «سباستیائو سالگادو» با خشم مهربانی می‌گوید: بیا این طرف! من دست دیگری را در کادر می‌بینم، بگذار «عکس»م را بگیرم… و صدای شاتر دوربینش در هیاهوی خستگی بردگان محو می‌شود.
سال ۲۰۲۲ – تهران
به عکس‌های هانری کارتیه برسون، جوزف کودلکا، یوجین اسمیت، ویلیام کلین، آندره کرتژ، الکساندر رودچنکو، رابرت فرانک، عباس عطار، هیروشی هامایا، ژان گومی، بروس دیویدسون و… که به دیوار اطاقم زده‌ام، نگاه می‌کنم و با خود می‌گویم: آیا این عکس‌ها هم با این ‌همه قدرت و حس در دورهای نزدیک، شبیه آن نقش غار به ‌نظر نخواهند آمد؟ تا بازتاب آن «حس ازلی» چند قرن فاصله داریم؟

منبع: اعتماد

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *