• صفحه اصلی
  • >
  • یادداشت
  • >
  • یادداشت و پیشگفتار هادی شفائیه و کریم امامی در کتاب فن و هنر عکاسی

یادداشت و پیشگفتار هادی شفائیه و کریم امامی در کتاب فن و هنر عکاسی

در گیتی تصویر تصمیم داریم یادداشتها و پیش گفتارهای عکاسان و نویسندگان را مرور کنیم،برخی از یادداشتها در ابتدای کتابها و مجموعه آثار عکاسان شاید کمتر خوانده و دیده شده باشند امیدواریم این سلسله یادداشتها کمکی برای ادامه راه عکاسان جوان و علاقمند قرار بگیرد.

 

چاپ نخست ۱۳۷۲

 

هادی شفائیه

سال ۱۳۰۲ در تبریز به دنیا آمدم
سال ۱۳۱۲ اولین عکس را ،گرفتم شیشه اش را ظاهر و عکسش را چاپ کردم
سال ۱۳۲۰ برای اولین بار در یک مسابقه عکاسی شرکت کردم این مسابقه را انجمن فرهنگی ایران و فرانسه ترتیب داده بود من تنها یک عکس دادم و این عکس برندۀ اول مسابقه شد. بعد از این نمایشگاه اولین انجمن ملی عکاسی ایران را تشکیل دادیم که بیش از دو سال عمر نداشت سال ۱۳۳۳ جامعهٔ لیسانسیههای دانشسرای عالی یک مسابقه عکاسی ترتیب داد که من جایزه اول رشته پرتره و جایزۀ اول رشته طبیعت بیجان را .گرفتم فروردین ۱۳۳۴ با افتتاح Studio Hadi رسماً و به طور حرفه ای عکاسی را شروع کردم و در تابستان همان سال اولین کلاس عکاسی ایران را به راه انداختم من تقریبا هر نوع کارهای عکاسی از قبیل آگهی و تبلیغات ،معماری، صنعتی، و بازرگانی را انجام میدادم اما قسمت عمده کارم را پرتره تشکیل میداد یکی دیگر از کارهایی که به مقدار بسیار زیاد و قابل توجهی انجام دادم عکاسی از آثار باستانی بود که برای کلکسیونرها کردم و هزاران اثر زیر خاکی را عکس گرفتم که اکثر آنها در کتابهای باستانشناسی مربوط به ایران چاپ شده است. سال ۱۳۴۴ با انتخاب ۱۵۰ قطعه از این عکسها به فکر نمایشگاهی بودم که باستان شناس مشهور فرانسوی رومن گیرشمن مدیر انستیتوی باستان شناسی فرانسویها در ایران یکی از عکسهای ۶۰×۵۰ را با خود به پاریس برد و در بازگشت از مدیر موزه لوور آقای ،آمیه دعوتی برای تشکیل این نمایشگاه در موزه لوور ،آورد که افتخار بزرگی برای من بود اما متأسفانه هنگامی که عکسها برای ارائه حاضر شد به علت وضع مالی دولت فرانسه از هزینههای غیر اضطراری کاسته شد که در نتیجه پذیرایی از من و ترتیب نمایشگاه هم ممکن نگردید از همین آثار نمایشگاهی به نام ردپای «اعصار ترتیب داده شد که به دعوت پروفسور ،توچی باستان شناس ،ایتالیایی این آثار به رم رفت و سپس به دعوت موزه تاریخ هنرهای ژنو به آنجا منتقل شد و سپس به درخواست سفیر ایران در سوئیس نمایشگاه در برن و زوریخ تکرار شد پس از بازگشت به ایران در دانشکده هنرهای زیبا و سپس باشگاه عکاسی آبادان نیز به نمایش درآمد در همان سالها ابتدا یک فصل در تلویزیون تجارتی و سپس یک سال در تلویزیون دولتی برنامهٔ تدریس اجرا کردم و در پایان آن دوره از طرف دانشکده هنرهای زیبا برای تشکیل کلاس عکاسی دعوت گردیدم که رفته رفته دانشگاههای دیگر نیز به این فکر افتادند سال ۱۳۵۱ برای تهیهٔ برنامه برای کلاسهای حرفهای هنری از طرف آموزش و پرورش دعوت شدم که پس از ارائه برنامه نوشتن کتابی را برای این کلاسها ،خواستند که نوشتم و منتشر شد سال ۱۳۶۰ بالاخره تلاشهای ۲۵ ساله ام به نتیجه رسید و از طرف وزارت علوم و آموزش عالی از من خواسته شد که برای دورۀ چهار ساله لیسانس عکاسی برنامه بنویسم که از سال ۱۳۶۲ در دانشگاه تهران دانشکده هنرهای زیبا و مجتمع دانشگاهی هنر این دوره شروع شده و برنامه من به مورد اجرا درآمده است که تا ۱۳۶۶ در هر دو دانشگاه مدیریت دروس و بخش عملیاتی تدریس را به عهده داشتم.

 

سخن نویسنده بر چاپ نخست

پنجاه و پنج سال پیش در ده سالگی شیشهٔ نخستین عکسی را که گرفته بودم ظاهر کردم پدرم اولین داروساز آذربایجان و در ضمن نماینده کارخانه عکاسی لومی بر فرانسه بود یکی از انبارهای اجناس داروخانه به لوازم عکاسی اختصاص داشت و من بی اجازه پدر هر چه را لازم داشتم از آن جا بر میداشتم و میپنداشتم که وی بی خبر .است بعدها فهمیدم که شکستن
دوربین های گرانقیمت و خراب کردن لوازم و مواد فراوانی را بر من ندیده گرفته بوده است ،برادرم که ده سال از من بزرگتر بود و آن موقع در فرانسه به تحصیل داروسازی اشتغال ،داشت سه سال پیشتر با استفاده از حمام منزل به عنوان تاریکخانه پایۀ این کار را گذاشته و مدتی هم به عکاسی پرداخته بود در حقیقت او بود که دریچه ای به دنیای زیبا و پرافسون تصویر بر روی من .گشود من راهنما و معلمی نداشتم جز کتاب کوچکی که آن را هم داروساز دیگری به نام ،پاپاریان سالها پیشتر نوشته بود این شخص که از اولین استادان دانشکده داروسازی تهران بود عنوان کتابش را صنعت عکاسی نهاده بود آن روزها هنوز از برق در تبریز خبری .نبود عکس را فقط با نور روز میگرفتیم در تاریکخانه از فانوس شمعی استفاده میکردم و برای چاپ نگاتیو را با کاغذ ،حساس زیر نور خورشید میگذاشتم و مدتها به انتظار می نشستم دوست داشتم طبیب ،شوم اما هنگامی که برای ادامۀ تحصیلات عازم خارج ،بودم در لحظه وداع پدرم که هفتاد سال از عمرش میگذشت و از بیماری قلبی رنج میبرد از من خواست حرفه خانوادگی را دنبال کنم ،این آخرین دیدار ما بود و من دیگر او را ندیدم.
کتاب را به روان پاکش تقدیم میکنم

دکتر هادی شفائیه در آخرین دقایق روز چهارشنبه هفتم شهریور 1397 در آمریکا چشم بر جهان فروبست

دکتر هادی شفائیه در آخرین دقایق روز چهارشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۷ در آمریکا چشم بر جهان فروبست

 

 

عکاسی که روزگاری حرفهای دشوار و کاری تجملی به شمار میرفت امروزه در تمام شئون زندگی ما راه یافته است امور ،اداری قضایی ،اقتصادی ،صنعتی نی هنری و دیگر امور جامعه ما سخت با عکاسی همبستگی دارد عکاسی در عین حال یک تفریح و سرگرمی مفید نیز شمرده می.شود من و شما بارها در برابر دوربین عکاسی قرار گرفته ایم و به دفعات از دیدن عکسهای دوستان و تصاویر بدیع و دلپذیر طبیعت خاطرات لذتبخش
گذشته را در دل زنده ساخته ایم اما تهیه یک عکس خوب لذتی بیش از اینها دارد از آن روزها که عکاسی کاری پُر دردسر و منحصر به عده خاصی بود چندان دور نیستیم زیرا از اختراع عکاسی و گرفته شدن اولین عکس بیش از ۱۶۰ سال نمیگذرد دوربینهای بزرگ و وسایل سنگین چنان دایرۀ عمل را تنگ کرده بود که جز عکاسان حرفه ای و گروه بسیار محدودی از علاقه مندان سرسخت این فن کسی حال و حوصله کار کردن با این همه اسباب و اثاث سنگین را نداشت اما امروزه وسایل کار چنان سبک و ساده شده است که همه لوازم مورد نیاز برای صدها بار عکسبرداری را میتوان به راحتی در داخل جیب لباس حمل کرد
افزایش راحتی و امکانات وسایل کار بر تعداد علاقه مندان عکاسی نیز افزوده است به طوری که اینک در تمام دنیا هزاران هزار آماتور عکاسی وجود دارد که ساعات فرصت و فراغت را به نحوی دلپذیر صرف این سرگرمی هنری می.کنند شک نیست که هر صاحب دوربینی انتظار دارد که از داخل آن جعبه جادویی تصاویری زیبا بیرون بیاورد، مخصوصاً که تماشای عکسهای جالب مجله ها و نمایشگاههای عکس نیز آتش اشتیاق را در دلش دامن میزند؛ اما هر بار که با عکسهای ناموفق خود روبه رو میشود احساس ناراحتی میکند و پس از چند بار کوشش چون به هدف نمیرسد با ناامیدی و دلسردی دوربین را کنار میگذارد و از ادامۀ راه منصرف میشود اما هیچ به این فکر نمی افتد که دوربین عکاسی خود به خود نمیتواند کاری انجام دهد حتی اگر از جدیدترین انواع مجهز خودکار و گرانبها .باشد این وسیلهٔ ظریف و حساس به میل و اراده انسان به کار میپردازد و آنچه را او اراده کند برحسب معلومات و اطلاعات فنی و هنری وی ثبت می.کند پس باید به معلومات دست یافت
در این کتاب کوشش شده است که فقط معلومات ،اولیه یا بهتر گفته باشیم پایه و اصول عکاسی» به اختصار و با زبانی بسیار ساده بیان شود تا برای کسانی که میخواهند قدم در دنیای تصویر بگذارند به راحتی و آسانی راهگشا باشد برای تهیه شکلهای کتاب از تصاویر مجلات، کاتالوگها بروشورها و کتابهای گوناگون استفاده شده است. به عللی بیش از چند پرتره از آثار شخصی خود در این کتاب نیاورده ام در ضمن لازم به یادآوری است که قسمتی از مطالب کتاب حاضر را در اولین سالهای انتشار مجله هنر و مردم یعنی بیست و پنج سال پیش؛ در آن مجله نوشته بودم که اینک با اصلاحات لازم از لحاظ تغییر و تحولاتی که در این مدت به وجود آمده است به نظر خوانندگان میرسانم.
پس با هم راه را آغاز میکنیم.

هادی شفائیه
تهران اردیبهشت ۱۳۶۷

 

سخن ناشر بر چاپ نخست

عکاسی از ظریفترین و زیباترین جلوههای پیشرفت هنری و فنی قرن اخیر .است عکس حافظ جذاب ترین خاطره ها و یاران و دوستان و نیز بهترین نمایشگر لحظات تلخ و شیرین زندگی ملتها و جوامع و نیز آثار و سنتها و شیوه های زندگی آنها در دوره ها و سالها و زمانهای گوناگون است و به همین اعتبار از مهمترین ابزار و لوازم پژوهشها و مطالعات جامعه شناسی و مردم شناسی و نقل و انتقال اطلاعات و اخبار به شمار میرود عکاسی چه به عنوان یک حرفه و چه به صورت مشغولیتی لذتبخش خوشبختانه در سالهای اخیر در کشور ما گسترش فراوان یافته و به دورترین مناطق مملکت راه پیدا کرده است؛ باشگاه ها و نمایشگاهها و نشریات حرفه ای ،خاصی که در این سالها شاهد پیدایش و افزایش روزافزون آنها بوده ایم بهترین شاهد این مدعا هستند.
از لحاظ آموزش فن عکاسی ،نیز به خصوص در سالهای اخیر، کتابهایی خوب و معتبر منتشر شده است. کتاب حاضر هم یکی از آنهاست که به دست یکی از سرشناس ترین استادان عکاسی ایران در چند دهه اخیر به رشته تحریر درآمده است و امیدواریم با دقتی که در محتوا و آرایش و چاپ آن به کار رفته علاقه مندان را به کار آید و برای آموزندگان فن و حرفهٔ عکاسی سودمند افتد. در پایان لازم است از مؤلف ارجمند کتاب که اکنون از ما دور است یاد کرده و برایش آرزوی سلامتی کنیم همچنین از همکار عزیز آقای کریم امامی متشکریم که ویرایش کتاب را با احاطه و دقت به پایان برد سپاسگزار همکار دیرین و هنرمند خود هرمز وحید هم هستیم که مراحل مختلف آماده سازی و چاپ این کتاب را بر عهده گرفت و بخشی بزرگ از زیبایی و نفاست آن مدیون اوست؛ از خدا جوییم توفیق عمل

 

سخن ویراستار

کریم امامی

کریم امامی

 

 

دکتر هادی ،شفائیه مؤلف کتاب حاضر از عکاسان بنام ایران طی سی سال اخیر است که به خاطر پیشگامی و هنر نمایی در اقلا دو رشته از عکاسی – عکسبرداری از چهره پرتره) و طبیعت بیجان و نیز به خاطر ترویج عکاسی علمی و هنری گوشه ای از تاریخ عکاسی ایران را به نام خود رقم زده است. تک چهره معروف نیمایوشیج پدر شعر ،نو همان که پیر مرد با موهای پریشان صاف توی چشم ما می نگرد کار دکتر شفائیه است. وی که دکتر داروساز است به عشق عکاسی از داروسازی و دارو فروشی دست کشیده و سالهای سال همه توش و توان خود را در آتلیه و لابراتوار صرف پدید آوردن عکسهای خوب و هنرمندانه کرده است.
مقصود این نیست که بگوییم دکتر شفائیه از پیشگامان عکاسی در ایران است پیش از او عکاسی اولیه بیشتر از یک قرن در ایران سابقه داشت است و بودهاند بسیاری کسان از خارج رفتگان و خودآموختگان که زحمات این فن شریف را متحمل میشدهاند و به ابتکار خود یا به سفارش بزرگان و درباریان و مردم عادی کوچه و بازار عکس میگرفته اند و چند تن از چنین عکاسانی در هر شهر بزرگ و اقلا یکی در هر شهر کوچک همیشه آماده عکسبرداری بودهاند اما دکتر شفائیه از اولین عکاسان سبک جدید است که با علم و اطلاع کافی از تکنیک عکاسی امروز و آشنایی با شیوههای چهره پردازان معروف اروپا به ایران بازگشت و فن و هنر خود را وسیعاً به کار گرفت تصور میکنم مبالغه نباشد اگر بگوییم عکاسی پرتره در ایران با ورود دکتر شفائیه به میدان یک قدم به جلو برداشت عکس پرسنلی و عکس تکی معمولى ککجا و پرتره ،خوب عکسی که با تکنیک صحیح نه تنها چهره را بنمایاند بلکه چیزی از شخصیت پشت چهره را هم آشکار ،بسازد کجا؟ دکتر شفائیه که اینک [۱۳۷۱] ۶۹ سال دارد در تبریز به دنیا آمد. پدرش چنانچه خود در پیشگفتار همین کتاب شرح میدهد صاحب داروخانه ای در آن شهر بود و میل داشت که فرزند نیز به راه او برود پیش از آن که هادی جوان برای تحصیل داروسازی رهسپار اروپا شود به راهنمایی برادر بزرگ خود طرز کار کردن با دوربینهای شیشه ای را یاد گرفت و بذر دوستی دیرپای او با عکس و دوربین در همین زمان در دلش کاشته شد. به قول خودش در ده سالگی اولین» عکس» را گرفتم شیشه اش را ظاهر و عکسش را چاپ کردم از سالهای تحصیلش در دانشگاه اطلاع زیادی نداریم آموختن زبان فرانسه فراگرفتن داروسازی و یقیناً آشنایی جدی با عکاسی حاصل اقامت چند ساله اش در پاریس در ایام بعد از جنگ جهانی دوم است بعد داروساز دانشگاه دیده و عکاس خودآموخته (؟) به ایران باز می گردد و در سال ۱۳۳۰ در یک مسابقه عکاسی که انجمن فرهنگی ایران و فرانسه در تهران ترتیب داده شرکت میکند؛ من تنها یک عکس دادم و همین عکس برندۀ جایزۀ اول شد.

بیست و پنج تن از شرکت کنندگان در مسابقه انجمن ملی عکاسی (ایران) را تأسیس میکنند ولی عمر انجمن کوتاه است و دو سال بیشتر به درازا نمی.کشد در سال ۱۳۳۳ مسابقه عکاسی دیگری در تهران برگزار می.شود بانی مسابقه جامعهٔ لیسانسیههای دانشسرای عالی است. این بار دکتر شفائیه در دو رشته برنده میشود من جایزه اول را هم در رشته پرتره و هم در رشته طبیعت بی جان گرفتم یک سال بعد هادی شفائیه استودیو «هادی را برپا میکند و رسماً به جرگۀ عکاسان حرفه ای میپیوندد در تابستان ۱۳۳۴ اولین کلاس آموزش عکاسی خود را تشکیل می دهد و از همان آغاز با روزنامه ها و مجلات مصاحبه میکند و به آنها عکس و مطلب می دهد. دیدم برای شناساندن عکاسی در ایران این بهترین راه است راهی که تا آن موقع ناشناخته بود و همین روند معمول کار او طی ربع قرن بعد میشود کار در استودیو و پاسخگویی به تعداد روزافزونی از خواستاران پرتره های هنری سیاه و سفید آموزش عکاسی به علاقه مندان و کوشش برای علاقه مندتر ساختن جماعت هر چه وسیع تری از مردم به عکاسی خوب و جدی از طریق نوشتن در مطبوعات و اجرای برنامه در رادیو و تلویزیون تقریبا هر نوع کار عکاسی را در استودیو انجام میدادم از قبیل عکاسی صنعتی معماری و تبلیغاتی اما بخش عمده کارم را پرتره تشکیل میداد یکی دیگر از کارهایی که به مقدار قابل توجهی انجام دادم عکاسی از آثار باستانی و عتیقه بود از هزاران جنس زیر خاکی برای مجموعه دارها عکس گرفتم

یکی از باستان شناسهایی که قدر هنر دکتر شفائیه را می دانست پروفسور رومن ،گیرشمن دانشمند مشهور فرانسوی بود که سرپرستی هیئت باستان شناسان فرانسه در شوش را به عهده داشت در سال ۱۳۴۴ ، پروفسور گیرشمن پس از آن که نمونه ای از عکسهای دکتر شفائیه از آثار عتیقه را با خود به فرانسه برد دعوتنامه ای برای برپایی یک نمایشگاه عکس در موزه لوور برای وی باز آورد قرار شده بود نمایشگاهی از عکس ۱۵۰ شیء عتیقه در موزه برپا شود. دکتر شفائیه عکسها را با زحمت و دقت زیاد در قطع بزرگ حاضر کرد ولی افسوس کاهش بودجه موزه به عنوان جزئی از برنامه صرفه جویی دولت ژنرال دوگل که تازه به ریاست جمهوری انتخاب شده بود باعث لغو سفر عکاس و عکسهایش به فرانسه شد همان عکسها در تهران در کاخ ابیض در نمایشگاهی با عنوان ردپای اعصار عرضه شدند. بعدا پروفسور تو چی باستان شناس ،ایتالیایی این نمایشگاه را به رُم منتقل کرد عکسها از آنجا به موزه هنر و تاریخ ژنو نقل مکان کردند و در شهرهای برن و زوریخ هم به نمایش گذاشته شدند عکسها پس از برگردانده شدن به ایران در تالار دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و پس از آن در باشگاه عکاسی آبادان به نمایش در آمدند. نمایشگاه های عکس دیگری از دکتر شفائیه در گالری سیحون و کاخ گلستان در تهران و در شهرهای استانبول و آنکارا نیز برپا شده اند.

در اواسط دهه ۱۳۴۰ دکتر شفائیه کار اموزش عکاسی را به تلویزیون کشانید و اول ۱۳ برنامه در کانال تجارتی و مدتی بعد ۴۰ برنامه در تلویزیون ملی صدا و سیمای کنونی اجرا کرد. در همین اوان دانشگاهها و مدارس عالی نیز به فکر تشکیل کلاسها و دوره های عکاسی افتادند و طبیعی بود که همه از معروفترین مربی عکاسی دعوت به همکاری کنند دانشکده هنرهای زیبا دانشکده هنرهای تزئینی مدرسۀ عالی سینما و تلویزیون پلی تکنیک ،تهران مدرسه عالی ،ساختمان مدرسه عالی دختران دانشگاه الزهرای کنونی و بسیاری مراکز فرهنگی دیگر همه خواستار تدریس دکتر شفائیه بودند کم کم کار به جایی رسید که فرصتی برای کارهای شخصی ام در آتلیه باقی نماند؛ از صبح شنبه تا ظهر پنجشنبه به تدریس مشغول «بودم در سال ۱۳۵۱ وزارت آموزش و پرورش از دکتر شفائیه خواست یک برنامۀ آموزش عکاسی برای کلاسهای حرفه هنر بنویسد و کتابی نیز برای تدریس در کلاس تألیف ،کند که دکتر شفائیه چنین کرد و سرانجام در سال ۱۳۶۰ وزارت علوم و آموزش عالی از دکتر شفائیه دعوت کرد در تدوین برنامۀ دورۀ چهار ساله لیسانس عکاسی شرکت کند برنامه ای که وی با همکاری کارشناسان دیگر نوشت از سال ۱۳۶۲ در دانشکده هنرهای زیبا و از سال بعد در مجتمع دانشگاهی هنر به اجرا درآمد و تا پایان سال تحصیلی ۱۳۶۵- ۱۳۶۶ دکتر شفائیه در تدریس بسیاری از مواد این دوره ها شرکت داشت در سال ۱۳۶۷ دکتر شفائیه از تدریس دست کشید تا برای استراحت و معالجه و تجدید دیدار با فرزندان خود به خارج .برود وی در حالی ادامه کار آموزش عکاسی را به نیروهای جوان تر میسپرد که عکاسی جدی در کشور پا گرفته بود و بسیاری عکاسان نورسیده و نوآموخته در رونق بخشیدن به کار و بازار عکاسی سهیم .بودند عکاسی رنگی در دست آماتورها فراگیر شده بود ولی عکاسی سیاه و سفید هنوز در میدان بود و عکاسان جدی تر را به خود جلب می کرد. دکتر شفائیه در این لحظه که به عنوان یک عکاس فعال از میدان خارج میشد می توانست چشم انداز عکاسی در ایران را با رضایت از نظر بگذراند و با احساسی از غرور راه درازی را که پیموده بود به خاطر بیاورد. او میتوانست سهمی از پیشرفتی را که در زمینه عکاسی در ایران به بار آمده بود نتیجه بذری بداند که در ده سالگی وقتی به اولین شیشه اش نور داد و آن را ظاهر کرد در دل خودش کاشته بود.

و اما کتاب فن و هنر عکاسی رساله ای است در تشریح مبانی عکاسی برای علاقه مندان و آغاز کنندگان راه هر چند کتاب به عکاسی رنگی نیز می پردازد در واقع کتابی است دربارهٔ عکاسی سیاه و سفید بخش سوم کتاب که شیوۀ ظهور فیلم و چاپ عکس را مرور میکند صرفاً به فیلم سیاه و سفید اختصاص دارد و هر چند دو بخش قبلی کتاب که دوربین و شیوه های عکسبرداری را شرح میدهند در اساس محدودیتی از نظر نوع فیلم مورد استفاده برای خواننده ندارند و حتی اشارههای مشخصی به فیلم رنگی نگاتیو یا اسلاید ،دارند توجه اصلی مؤلف به عکاسی سیاه و سفید است که خود با آن بزرگ شده به آن خو کرده و آن را عزیز و گرامی میدارد چه میتوان کرد؟ عکس خوب و ماندنی هنوز برای بسیاری از استادان عکس سیاه و سفید است عکس رنگی مخصوصاً عکسی که به شیوههای متداول در لابراتوارهای تجارتی چاپ شده ،باشد عکسی است فانی که عمرش بسته به شرایط نگهداری آن بین سه تا پانزده سال است در حضور نور و رطوبت و گرما بیشترین ضعف را از خود نشان میدهد و در کوتاه زمانی رنگ می.بازد عکسهای رنگی در هوای خشک و خنک در آلبوم یا پاکتهای محفوظ از نور طول عمر بیشتری دارند و اما عکس سیاه و سفید ۱۲۰ ساله و بیشتر که هنوز هم خوش رنگ و سالم و سرحال به نظر میآیند در موزه ها و مجموعه ها فراوانند حسن بزرگ کتاب سادگی و مفهوم بودن مطالب آن است مؤلف فرصت داشته است که هر مطلبی را بارها به محک درک دانشجویان خود بیازماید و آنچه بر سبیل راهنمایی میگوید نکته هایی است که خود در عمل به آنها برخورده و با برخورداری از پشتوانه «تجربه» اینک در کتاب به خوانندگان عرضه می.کند چنین مطالبی قاعدتاً باید ارزشی بیشتر از مطالب ترجمه شده از یک کتاب خارجی داشته باشد هسته اولیه کتاب مقاله هایی است که مؤلف به منظور آموزش عکاسی در مجله هنر و مردم نوشته و در شماره های متعدد همان مجله در دهۀ ۱۳۴۰ به چاپ رسانیده .است بیشتر جدولهای کتاب کم و بیش به همان شکلی که در مجله چاپ شدند بار دیگر مورد استفاده قرار گرفته اند. بقیه مطالب از همان مقاله ها و یادداشتهایی که برای جلسات درس فراهم می آمده دستچین شده و باز نویسی شده اند

عکس ها و تصاویر کتاب نیز به استثنای چند پرتره که از آن خود استاد شفائیه است از منابع چاپ شده خارجی گردآوری شده.اند ویراستار مایل بود تعداد هر چه بیشتری از عکسهای خود استاد در کتاب مورد استفاده قرار بگیرد ولی متأسفانه نتوانست به این نیت جامه عمل بپوشاند.
ویرایش کتاب را ویراستار به سفارش مؤسسۀ ناشر به عهده گرفت انگیزۀ اصلی او در قبول این امر در واقع ادای احترام به پیشکسوتی مؤلف و قدرشناسی از مساعی او طی یک ربع قرن در راه ترویج عکاسی علمی و هنری در ایران بود ویراستار مایل بود مسائل کتاب را در حضور مؤلف حل و فصل کند ولی متأسفانه این نیت به علت مسافرت مؤلف و بُعدِ مسافت تحقق نیافت مؤلف و ویراستار تنها یک جلسه با هم در دفتر ناشر دربارۀ کتاب گفت و گو کردند در) یک روز شوم موشک باران که فراموش کردنش بهتر و از آن پس تنها توانسته اند یکی دو نامه رد و بدل کنند در یکی از همین نامهها مؤلف محترم ویراستار را مخیر ساختند که در کتاب دست .ببرد هر چند در بعضی کشورها مؤلف و ویراستار کمتر زیر یک سقف و پشت یک میز در کنار هم مینشینند و روابطشان اول پستی است و بعد ،تلفنی در مورد کتاب حاضر دادن ترتیبات معقول برای مشورت با مؤلف در مراحل ویرایش متن و آماده سازی کتاب میسر نگردید و از این رو ویراستار مجبور شد برخلاف توصیۀ دائمی خود به ویراستاران جوان هرگز در اتاق در بسته بدون اطلاع مؤلف یا مترجم کتاب را ویرایش نکنید کتاب را در غیبت مؤلف برای حروفچینی و چاپ آماده کند و امیدوار باشد که از حد جواز مؤلف فراتر نرفته است.

در هر حال، مشکل اساسی متن از نظر ویراستار گذشت ایام بود و دگرگونی هایی که صنعت عکاسی را طی ده پانزده سال گذشته به کلی متحول ساخته است هر چند مؤلف پیش از تحویل کتاب به ناشر متن را برای آخرین بار مرور کرده و در آن تجدید نظر کرده بود به نظر ویراستار این تجدید نظر کفایت نمی کرد و تغییرات بیشتری لازم بود خواننده امروز نیاز به اطلاعات امروزی داشت و اگر چنین اطلاعاتی به متن افزوده نمیشد کارایی و سودمندی کتاب لطمه می.دید ویراستار سرانجام تصمیم گرفت اطلاعات تازه را به متن نیفزاید بلکه به صورت پانوشت و به شکلی که معلوم کند افزوده اوست در پایین صفحه به خوانندگان ارائه نماید. در تهیه مدارک جدید جمعی از دوستان و از جمله خود مؤلف ویراستار را یاری دادند که لازم است در همین جا از آنان سپاسگزاری شود.
مشکل افزودن مطالب جدید که حل شد بقیه کارها جریان معمول خود را طی :کرد کنترل اطلاعات علمی یکدست کردن اصطلاحات و دادن چند تغییر نگاتیو به جای نگاتیف عدسی به جای ابژکتیو، تکمۀ عکسبرداری به جای دکلانشور و غیره تنظیم واژه نامه و تغییر دادن آن از دو زبانه فرانسه) و (فارسی به سه زبانه انگلیسی و فرانسه و فارسی) یکدست کردن شیوۀ خط و مقولاتی از این قبیل در پایان، ویراستار آرزو می کند که کتاب به شکلی که سرانجام روانه بازار میشود مورد پسند و استفاده علاقه مندان عکاسی قرار بگیرد و مکانی شایسته که درخور زحمات مؤلف و ناشر آن باشد در کنار کتابهای با ارزش و ماندنی نوع خود پیدا کند.

کریم امامی
تجریش تابستان ۱۳۷۱

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *