به نام خدای گیتی
بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع
برکشد آینه از جیب افق چرخ و در آن
بنماید رخ گیتی به هزاران انواع
حافظ
روز دیگری شروع شده است و بهار دیگری در راه است. شاید باید زمستان تیره و سخت را از سر میگذراندم تا باور کنم فردایی که منتظرش بودم؛ همین امروز است. و حالا بهار من از در آستانهی پاییز از راه رسیده است. درست در میان سال صفر. سالی که روشنترین روزهایش با تیرهترین عصرها قابل قیاس است. من آمدهام تا دست بر زانوی خودم بزنم و عصرم را بسازم. من بهترین روزهای زندگی را درست در میانهی میدان حوادث تجربه کردهام. آنجا که از دل تیرگیهاٰ تصویرهای روشنی ساختهام تا چشمهای ناظران به نادیدنیها گشوده شود. من عادت دارم به نشان دادن آنچه دیگران نمیبینند و میدانم در این مسیر تنها نیستم. صدها مثل من اما شاید بیحوصلهتر و خستهتر. شاید ناامیدتر.
اینجا گیتی تصویر است و میدانم که راه سختی را شروع کردهام. اما چه باک! مگر روزی که دوربین به دست گرفتم کارم ساده بود. مگر روزی که برای خودم آتلیه ساختم ساده بود. مگر روزی که گروه عکس فلان موسسه را ساختم ساده بود. هیچ کدام از روزهای رفته ساده نبود و میدانم روزهای پیشرویم هم ساده نخواهند بود اما خوشحالم که این بار دست بر زانوی خودم گذاشتهام. قدمهای را با چشم باز بر میدارم و امیدم به حضور فلان مدیر نیست. آمدهام تا یک آرزوی دیرینه را دنبال کنمٰ بیحضور اغیار. اگر در میانهی عمرم باشم؛ بیشتر از نیمی از عمر رفته را مشغول کار بودهام و خواستههای دیگران را بر آرزوی خودم ترجیح دادهام. حالا در ادامهی مسیر میخواهم که آرزوی خودم بر هر خواستهای مقدم باشد. حتی اگر موفق نشوم؛ ترسی ندارم که حداقل از رفتن به راه خودم لذت بردهام. هر گام در این مسیرٰ اصل زندگی است و باقی همه حواشی.
اینجا گیتی تصویر است. تصویر بدون حضور نور ثبت نمیشود و نور حتی اگر چه اندک یعنی هنوز امیدی باقی است. من به روزهای روشن امیدوارمٰ چون هنوز میتوانم عکاسی کنم.
گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتی نما و خاک رهیم
حافظ
به سپاس
ساتیار امامی
مدیر مسئول
پایگاه خبری و چندرسانه ای گیتی تصویر
جمعه ۲۶ شهریور ۱۴۰۰/ جزیره زیبای کیش